مهمونی برای عروسی
دیروز غروب زن دایی مامان زنگ زد یه مهمونی به مناسبت عروسی طیبه جون دختر دایی مامان برگزار کردند کلی همراه مامان آرایش کردی نگاه : ریــــــــــــمــــــــــــــــــلـــمو با رژمــــــــــــو نـــگـــــــــــــــــــــاه : اونجا که رفتیم دوربینو یادم رفت ببرم( با گوشی جدیدم عکس گرفتم کابل ونرم افزار میخواد که به کامپیوتر انتقال بدم سر فرصت این کارو حتما میکنم کلی عکس دارم .) اول نشسته بودی من که پا شدم شما هم پا شدی برای نی نای نی نای تا اخرین لحظه وسط بودی حتی زمانی که لباس تنت کردم که بریم از توی راه پله دستات وباسنت رو دست من می چرخید قــــــــــــــربونت بشم من دختر دایی سمیرا و دختر دایی زهرا ادات...
نویسنده :
مامانی الهام
12:26